مهرسامهرسا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره
دیانادیانا، تا این لحظه: 6 سال و 10 روز سن داره

مهرسا و دیانا جوانه های درخت زندگی

روزی درخت تنومندی خواهید شد پیش به سوی پیشرفت

تابستانی که دارد تمام میشود مهرسا...

تابستان که شد یک ماه تمام هیچ برنامه ای جز بازی نداشتی با دختر عمویت که همسایه مان بود و در هفته چهار یا پنج روز را خانه مان بود حسابی بازی کردی و خوش بودی به قول خودت. خانم معلم برایتان پیک تابستانه ای فرستادن و من پرینت گرفتم و مشغول آن شدی اما نه منظم درست همان طور که دختر نازنازی اهل بازی هفت سالهای باید باشد. تا اواسط مرداد را چاپ کرده بودم و تمامشان کردی و حالا اما بقیه را پریت بگیرم شاید تا انجامشان دهی و برایت شروعی برای مدرسه بشود و اما معلم کلاس دومت لیستی از چیزهایی که باید دوره شوند فرستاده اند. چقدر زود کلاس دومی شدی. دیروز به مدرسه ات رفته بودم برای حسابرسی ثبت نام. سری به کلاست زدم، کلاسی که حتی یک الف آنجا یاد نگرفتی...
15 شهريور 1400

نقاشی از جنس سه سالگی

دخترک عزیز و دوست داشتنی من. تو قد کشیدی و سه ساله شدی همان سنی که من عاشقش هستم. هیچ چیز قشنگتر از یک دختر کوچولوی سه ساله نیست. نه دانا ست و نه نادان ، نه میشود روی عقلش حساب کرد و نه او را دست کم گرفت. تو بسیار به مهرسای سه ساله ام فرق داری چون از یک خواهر ۷ ساله الگو میگیری و رفتار میکنی. تا همین یک هفته پیش هیچ علاقه ای به نقاشی نشان نمیدادی حالا اما ماژیک به دست روی تخته سفید میکشی و میکشی بسیار جالب و من ذوق میکنم و مدام نگاهشان میکنم. این روزها که گرفتار حال بد بارداری ام وقتی روی تختم دراز کشیده م آن نقاشی زیبای تو آنجا مرا خوشحال میکند. نقاشی افقی و حتی سر و ته میکشی و من دوست دارم بفهمم در ذهنت چطور گذشته که جهت ایده هایت...
15 شهريور 1400
1